دنیای غریبیست! اهل غم را می کشند و فرزندان شیطان را جاودان می نمایند.
آری؛ دگر هر جا نگرم دستانی خونین، دندانهایی گرگین و چشمانی غضب آلود را می یابم که در اندیشه ئ حربه ای برای نابودی من هستند.
فرزندان علی دیگر حرمت و احترامی برایشان باقی نمانده است. ایشان را به چشم اهل غم نمی نگرند. برای این جماعت گرگ بی نام و نشان، یتیمان و فقیران قراضه ای بیش نمی ارزند. ولی ارزش بحر و سماء را دارند...
فی کل الاحوال آن کس که ارزش انسانها را با ترازوی عدل الهی می سنجد، خود انتقامشان را خواهد گرفت.
نگرانی تو چیزی جز این نیست که لباس مورد پسندت را نخری یا با ندیدن فیلم مورد علاقه ات آرزوی خوردن خرخره نمایی!
پس بنگر بر دل سوخته ئ اهل غم.
تو آبرویی برای پاکی و جوانمردی باقی نگذاشته ای...
تا به کی، ناس را اسیر حرفهای بیهوده ات می کنی؟
تا به کی در انتظار رسیدن به مادیات و جاه و مقام دنیوی، جان می دهی؟
چه خوش گفت پیر مغان:
ببین دور از تو شاهانی که مردند ز مال و ملک شاهی چه بردند؟
پس این پنبه ئ شیطانی را از گوش خود برون آر که این گنگی به کری ابدی مبدّل نشود!
ذره ای از آن همت و اراده ای را که برای مکر خلق الله به کار می گیری، در ره پاکی روحت جاودان ساز.
آری؛ تو می توانی!
هر امری برای تو سهل می شود، اگر ((توکلّت علی الله)) را ورد زبانت سازی!
هر کاری برای تو سهل می شود، اگر با یاد خدا دلت را مرحمی باشد!
حال تصور کن که پنبه های شیطانی را از گوش خود بیرون نموده ای.
اکنون صدای آه و ناله ای است که از اعماق قلبت می شنوی!!!
این صدای دل سوخته ئ تو است که مدت ها به حال خویشتن می گریسته ؛ ولی تو گنگ بوده ای و اکنون با گوش دل فریاد رسی!
توبه، چقدر آسان تو را پاک نمود !
دیگر به محض دیدن ابلیس رجیم، خویشتن را مرکبش مساز!
به خدا قسم می توانی. هر چند که سخت باشد.
دوست عزیز؛
فراموش مکن که شاید فردایی نباشد...
پس عشقت را، هر چه زودتر، با گلهای حب و دوستی، تقدیم به معشوقت ساز...
---------------------------------------------------
تمامی این نوشته ها از افکار این بنده حقیر بوده است و هیچ گونه رو نوشتی نشده است.لذا کپی برداری از آن بدون کسب اجازه از مدیریت ((چشمان خیس)) دارای پیگرد و برخورد قانونی خواهد بود.